English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wide U فراخ وسیع
wider U فراخ وسیع
widest U فراخ وسیع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Open-plan <adj.> U سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
spacious U فراخ
capacious U فراخ
ample U فراخ
dilatation U فراخ شدن
dilation U فراخ شدن
large intestine U قولون روده فراخ
slacks U پشت گوش فراخ
slackest U پشت گوش فراخ
slack U پشت گوش فراخ
raglan U پالتو استین گشاد سبک و فراخ
ample U وسیع
far reaching U وسیع
captious U وسیع
vasty U وسیع
of a wide scope U وسیع
extensive U وسیع
abroad وسیع
champaign U وسیع
panoramic U وسیع
immense U وسیع
capacious U وسیع
roomier U وسیع
vast U وسیع
roomiest U وسیع
roomy U وسیع
largest U وسیع
larger U وسیع
large U وسیع
far-reaching U وسیع
spacious U وسیع
gum U وسیع کردن
extensive cultivation U زراعت وسیع
latitudinarianism U وسیع نظری
extensive agriculture U کشاورزی وسیع
gummed U وسیع کردن
gumming U وسیع کردن
widest U نامحدود وسیع
heavy advertising U تبلیغات وسیع
gums U وسیع کردن
to cover much ground U وسیع بودن
latifundia U املاک وسیع
room U وسیع تر کردن
wide U نامحدود وسیع
rooms U وسیع تر کردن
superhighway U جاده وسیع
wider U نامحدود وسیع
plausive U وسیع محتمل
superhighways U جاده وسیع
immensely U بطور وسیع
vastly U بطور وسیع
comprehensive U وسیع محیط
capaciously U بطور وسیع
broadly U بطور وسیع
widish U نسبتا وسیع
large minded U دارای فکر وسیع
steppes U جلگه وسیع بی درخت
steppe U جلگه وسیع بی درخت
broad minded U دارای فکر وسیع
large scale production method U روش تولیدبه مقیاس وسیع
ground swell U طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
enlarges U توسعه دادن وسیع کردن
enlarging U توسعه دادن وسیع کردن
enlarge U توسعه دادن وسیع کردن
large-scale U نسبتا زیاد بمعیار وسیع
large scale U نسبتا زیاد بمعیار وسیع
broadcasts U توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
broadloom U ساخته شده درکارگاه وسیع
avenuse U خیابان وسیع راهرو باغ
enlarged U توسعه دادن وسیع کردن
broadcast U توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
regions U محوطه بسیار وسیع وبی انتها
region U محوطه بسیار وسیع وبی انتها
crown green bowls U بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
hidden momentum of population growth U به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
land office business U کار وسیع وبسیط وسریع کارپر سود یا پر موفقیت
Xerox PARC U مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
wats U Service Telephone WidaArea سرویسی که تعدادنامحدودی از مکالمات را درناحیهای وسیع از یک نقطه به هر مکان مجاز می سازد
departmentalism U اعنقاد به روش تمرکز دراداره کشور و تفویض اختیارات وسیع به مسئولین اداره امور تقسیمات کوچک مملکتی
vlsi U مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
expansion U خط وط آدرس و داده متصل یه یک اتصال به کارتهای وسیع اجاره کنترل و دستیابی به داده حافظه را می دهند
polynia U منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
broadening U وسیع کردن منتشر کردن
broaden U وسیع کردن منتشر کردن
broadened U وسیع کردن منتشر کردن
broadens U وسیع کردن منتشر کردن
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
cell relay U روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com